هلال ماه

وبلاگ فرهنگی و مذهبی






زندگینامه امام سجاد(ع) از کودکی تا شهادت

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۱۵ ب.ظ

امام سجاد(ع) پس از ماجرای خونین عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدینه، در هر فرصتی مردم را نسبت به طاغوت عصر، یزید بن معاویه با خطبه های خویش آگاهی می بخشید، خطبه غرا و کوبنده ایشان در شام، یزید و حکومتش را رسوا نمود و ماهیت پلید حکومت خودکامه او را افشا کرد.

حضرت علی بن حسین(ع)  امام چهارم شیعیان ملقب به «زین العابدین» و «سید السجادین» در پنجم شعبان سال 38 هجری در مدینه چشم به جهان گشود مادر گرامی این امام بزرگوار  شهربانو دختر یزدْگِرد (آخرین پادشاه ساسانى) است.

در کتاب الکافىدر مورد شهربانو مادر امام سجاد(ع) نقل شده است: «هنگامى که دختر یزدگِرد را بر عُمَر، وارد کردند، دوشیزگان مدینه براى تماشایش آمدند و مسجد پیامبر(ص)از نور ورودش روشن شد. چون عمر بر او نگریست، (آن بانو) صورت خود را پوشاند و گفت: اُف به روزگار هرمز باد! عمر گفت: آیا به من دشنام مى دهد؟ و قصد (تنبیه, او را کرد. امیرمؤمنان، على(ع) به او فرمود: تو چنین حقّى ندارى. او را در گزینش مردى از مسلمانان، آزاد بگذار و او را سهم غنیمتىِ همان مردى قرار ده که برگزیده است. آن دختر آمد تا دستش را بر سر حسین(ع) گذاشت؛ امیرمؤمنان، على(ع) به او فرمود: نام تو چیست؟ گفت: جهانشاه. امیرمؤمنان(ع) به او فرمود: بلکه شهربانو

سپس به حسین(ع) فرمود: اى ابوعبدالله! همانا او برایت بهترینِ زمینیان را به دنیا مى آورد. او على بن الحسین (امام زین العابدین(ع)) را به دنیا آورد. از این رو به على بن الحسین(ع) فرزند دو سلسله برگزیده مى گفتند: برگزیده عرب، هاشم و برگزیده غیر عرب، فارس».

القاب و کنیه‎های مهم امام سجاد(ع)

کنیه های مشهور امام سجاد(ع) ابوالحسن و ابومحمد و القاب مشهوره آن حضرت : زین العابدین و سیدالساجدین و العابدین و زکى و امین و سجّاد و ذوالثّفنات و نـقـش نـگـیـن آن جناب به روایت حضرت صادق(ع) «اَلْحَمْدُللّهِ الْعَلِىّ» بوده و به روایت امام محمد باقر(ع) «اَلْعِزَّةُ لِلِّه » و به روایت حضرت ابوالحسن موسى کاظم(ع)، «خَزِىَ وَ شَقِىَّ قاتِلُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلىِ(علیه السلام)» بوده است.

 

 امام سجاد(ع) دوران کودکی را در مدینه سپری کردند و مدت دو سال از امامت جدش، امیرمؤمنان(ع) و 10 سال از امامت عمویش، امام حسن مجتبی(ع) و 10 سال از امامت پدر بزرگوارش، امام حسین(ع) را درک نمودند؛ در محرم سال 61 هجری قمری در جریان قیام امام حسین (ع)، در سرزمین کربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناک به امامت رسیدند که به مدت 34 سال به طول انجامید.

دوران امامت امام سجاد (ع)  دوره ای سخت بود و شیعیان به شدت تحت فشار امویان قرار داشتند، از مهم ترین یادگارهای امام سجاد (ع) دعاهای آن حضرت است که مشحون از مفاهیم عالی اخلاقی و عبادی و سیاسی است، مجموعه این دعاها به صورت کتاب بسیار نفیسی به نام «صحیفه کامله سجادیه» درآمده است.

امام سجاد (ع) در سال ۹۴ ق. به تحریک ولید بن عبد الملک مسموم شد و به شهادت رسید و پیکر مطهرش در کنار امام مجتبی (ع) در بقیع مدفون شد.

 

سیرۀ اخلاقی امام سجاد (ع)

امام سجاد(ع) در دوران حکومت اموى که ارزشهاى انسانى و فضائل اخلاقى به فراموشى سپرده شده و مردم به جاى مشاهده زهد، ساده زیستى، تواضع، نوع دوستى، نرم خویى و رعیّت پرورى از زمامداران خود به عنوان خلیفه پـیـامبر(ص)، شاهد دنیا طلبى، اشرافیّت، تجمّل گرایى، خود محورى و بزرگ بینى آنان بـودنـد، آن امـام هـُمـام، چـون خـورشـیـدى فـروزنـده درخـشـیـد و وجـودش مـجـمـع هـمـۀ فـضائل و ارزشهاى فراموش ‍ شده گشت؛ چندانکه دوست و دشمن را به تحسین واداشت.

امام چـهـارم شیعیان،انـسانى کامل و برگزیدۀ حق و در همۀ جهات اخلاقى، عبادى و علمى به اوج کـمـال رسـیـده و نمونۀ مجسم و عینى قرآن و رسول خدا(ص) بود.

 علت ملقّب شدن امام چهارم به سجادنقل شده است:  او را سـجـّاد نـامیدند، چون: هیچگاه نعمتى را به یاد نمى آورد مگر آن که سجده مى کرد؛ هیچ وقت آیـه اى از قـرآن را کـه سجده (واجب یا مستحب) داشت نمى خواند مگر آن که سجده مى کرد؛ خداوند هـیـچـگـاه بـدى و ناگوارى را از او دفع نکرد مگر آن که سجده کرد، هیچ زمان از نماز واجب فارغ نـشـد مـگـر آنـکـه سـجده کرد، هیچگاه بین دو نفر را اصلاح نکرد مگر آن که سجده کرد، (بر اثر فـزونـى ایـن سـجـده هـا) آثـار سـجـده در تـمـامـى مـواضـع سـجـود آن حـضـرت نـمـایـان بود.

اوضاع سیاسی دوران امامت حضرت سجاد(ع)

امام سجاد(ع)در محرم سال 61 هجری، در سرزمین کربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناک به امامت رسید و با توجه به وضعیت زمان و اختناق حاکم در آن دوران، اقدام به یک سلسله برنامه های ارشادی و فرهنگی و مبارزات غیرمستقیم کردند.

 

ماجرای نهضت کربلا، یک حادثه بزرگ سیاسی بود که امام سجّاد(ع) در پیدایش آن و ابلاغ پیام شهیدان و پیگیری نتایج نهضت نقش اصلی را داشت، آن حضرت پس از ماجرای خونین عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدینه، در هر فرصتی مردم را نسبت به طاغوت عصر، یزید بن معاویه با خطبه های خویش آگاهی می بخشید، خطبه غرّا و کوبنده او در شام، یزید و حکومتش را رسوا نمود و ماهیّت پلید حکومت خودکامه او را افشا کرد.

 

امام سجاد علیه السلام و بیان مصیبت کربلا
امام سجاد روزی در بازار شام با منهال بن عمرو الطائی که از شیعیان او بود برخورد کرد. (بعضی هم گفته اند این ملاقات بعد از خطبه حضرت سجاد علیه السلام در مسجد دمشق بوده است.)
منهال به امام عرض کرد:« ای پسر رسول خدا حال شما چطور است؟ و چگونه شب را به صبح می آورید؟» امام سجاد علیه السلام فرمود:« وای بر تو، آیا وقت آن نرسیده که بدانی حال ما چگونه است؟ ما در این امت، همانند بنی اسرائیل گرفتار فرعونیانیم!! مردان ما را کشته و زنان ما را زنده نگه داشته اند! ای منهال، عرب بر عجم می بالد که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم عرب است و قبیله قریش بر دیگر قبایل مباهات می کند که رسول خدا قریشی است؛ و اینک ما فرزندان اوییم که حقمان غصب شده و خون‌مان به ناحق روی زمین ریخته شده است. ما را از شهر و دیارمان خود آواره کرده اند!! پس انالله و انا الیه راجعون از این مصیبت که بر ما گذشته است.» [19]

بازتاب خطبه حضرت در شام
علاوه بر سخنانی که حضرت سجاد علیه السلام با استناد به قرآن کریم فرمود و حقیقت را آشکار کرد ، حضرت زین العابدین علیه السلام وقتی با یزید روبرو شد - در حالی که از کوفه تا دمشق زیر زنجیر بود - فرمود : ای یزید ، به خدا قسم ، چه گمان می بری اگر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله ما را به این حال بنگرد ؟ این جمله چنان در یزید اثر کرد که دستور داد زنجیر را از آن حضرت برداشتند ، و همه اطرافیان از آن سخن گریستند . فرصت بهتری که در شام به دست امام چهارم آمد ، روزی بود که خطیب رسمی بالای منبر رفت و در بدگویی علی علیه السلام و اولاد طاهرینش و خوبی معاویه و یزید داد سخن داد . امام سجاد علیه السلام به یزید گفت : به من هم اجازه می دهی روی این چوبها بروم و سخنانی بگویم که هم خدا را خشنود سازد و هم برای مردم موجب اجر و ثواب باشد ؟ یزید نمی خواست اجازه دهد ، زیرا از علم و معرفت و فصاحت و بلاغت خانواده عصمت علیهم السلام آگاه بود و بر خود می ترسید . مردم اصرار کردند . ناچار یزید قبول کرد . امام چهارم علیه السلام پای به منبر گذاشت و آنچنان سخن گفت که دلها از جا کنده شد و اشکها یکباره فرو ریخت و شیون از میان زن و مرد برخاست . خلاصه بیانات امام علیه السلام چنین بود : "ای مردم شش چیز را خدا به ما داده است و برتری ما بر دیگران بر هفت پایه است . علم نزد ماست ، حلم نزد ماست ، جود و کرم نزد ماست ، فصاحت و شجاعت نزد ماست ، دوستی قلبی مؤمنین مال ماست . خدا چنین خواسته است که مردم با ایمان ما را دوست بدارند ، و این کاری است که دشمنان ما نمی توانند از آن جلوگیری کنند" . سپس فرمود : "پیغمبر خدا محمد صلی الله علیه و آله از ماست ، وصی او علی بن ابیطالب از ماست ، حمزه سید الشهداء از ماست ، جعفر طیار از ماست ، دو سبط این امت حسن و حسین علیهما السلام از ماست ، مهدی این امت و امام زمان از ماست " . سپس امام خود را معرفی کرد و کار به جایی رسید که خواستند سخن امام را قطع کنند ، پس دستور دادند تا مؤذن اذان بگوید . امام علیه السلام سکوت کرد . تا مؤذن گفت : اشهد ان محمدا رسول الله . امام عمامه از سر برگرفت و گفت : ای مؤذن تو را به حق همین محمد خاموش باش . سپس رو به یزید کرد و گفت : آیا این پیامبر ارجمند جد تو است یا جد ما ؟ اگر بگویی جد تو است همه می دانند دروغ می گویی ، و اگر بگویی جد ماست ، پس چرا فرزندش حسین علیه السلام را کشتی ؟ چرا فرزندانش را کشتی ؟ چرا اموالش را غارت کردی ؟ چرا زنان و بچه هایش را اسیر کردی ؟ سپس امام علیه السلام دست برد و گریبان چاک زد و همه اهل مجلس را منقلب نمود . براستی آشوبی به پا شد . این پیام حماسی عاشورا بود که به گوش همه می رسید . این ندای حق بود که به گوش تاریخ می رسید . یزید در برابر این اعتراضها زبان به طعن و لعن ابن زیاد گشود و حتی بعضی از لشکریان را که همراه اسیران آمده بودند - بظاهر - مورد عتاب و سرزنش قرار داد . سرانجام بیمناک شد و از آنان روی پوشید و سعی کرد کمتر با مردم تماس بگیرد . به هر حال ، یزید بر اثر افشاگریهای امام علیه السلام و پریشان حالی اوضاع مجبور شد در صدد استمالت و دلجویی حال اسیران برآید . از امام سجاد علیه السلام پرسید : آیا میل دارید پیش ما در شام بمانید یا به مدینه بروید ؟ امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیها السلام فرمودند : میل داریم پهلوی قبر جدمان در مدینه باشیم . خطبه تاریخی حضرت سجاد علیه السلام تاثیر عمیقی بر مردم شام بر جا گذاشت. در روایتی از ابن باقی چنین آمده که پس از این خطبه، مردم گریه و شیون می کردند. مردم حاضر در مسجد که از بزرگان شهر و ارکان حکومت یزید هم جزوشان بودند، به شدت تحت تاثیر این بیانات قرار گرفتند و زمینه بیداری آنان فراهم شد. در همان مجلس عده ای زبان به اعتراض گشودند و وقتی یزید خواست نماز بگزارد، عده ای با او نماز نخواندند و پراکنده شدند. به علاوه، وضع عمومی شهر به گونه‌ای شد که یزید به ناچار در مقابل درخواست بازماندگان حادثه کربلا که می خواستند برای مصائب امام حسین علیه السلام عزاداری کنند، تسلیم شد و جایی را به نام « دارالحجاره » برای آنها اختصاص داد و آنها هفت روز به اقامه ماتم پرداختند. ذکر حسین علیه السلام کم کم همه شهر را فرا گرفت، تا جایی که یزید قرآن را به قسمت‌های کوچک تقسیم کرد و بین مردم توزیع کرد تا قرآن بخوانند و توجه‌شان از حسین علیه السلام منصرف شود، ولی هیچ چیز نمی‌توانست آنها را منصرف سازد. یزید که اوضاع را نامناسب دید تصمیم به انتقال کاروان اسرا به مدینه گرفت. از دیگر آثار این خطبه این بود که یزید در رفتار خود با اهل بیت و به ویژه امام زین العابدین علیه السلام تجدید نظر کرد. او که در ابتدا تصمیم داشت سر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام را تا چهل روز بر بالای مناره مسجد جامع شهر نگه دارد، دستور داد آن را پایین آورند و با احترام کامل به قصر ببرند. ثانیاً محل سکونت اهل بیت را عوض کرد و به آنها محبت نمود . ثالثاً گناه قتل سید الشهدا را به گردن ابن زیاد انداخت و او را لعن و نفرین کرد و گفت:« اگر من بودم، هرگز حسین را نمی‌کشتم.» البته همه این حرف‌ها منافقانه بود و با هدف کنترل اوضاع اجتماعی؛ چرا که وقتی ابن زیاد به دمشق آمد، یزید او را احترام کرد و کنار دست راست خود نشاند و با او شراب خورد.
واقعه دیگری که در مسجد اموی گزارش شده، مربوط است به یکی از علمای یهودی که بعد از شنیدن خطبه امام سجاد علیه السلام و دانستن اینکه او از اولاد رسول خداست، به شدت به یزید اعتراض کرد و یزید خشمگین شد و دستور داد او را کتک بزنند.

 

امام سجاد (ع)با این که پس از واقعه کربلا جامعه اسلامی را گرفتار ترس و یاس می دید و کسی را نمی یافت که تربیت کند و دانش خویش را به او بسپارد ولی از پای ننشست و با دعا و نیایش مطالب عمیق و مضامین ارزنده و گرانقدری را به جامعه اسلامی به ویژه شیعیان منتقل ساخت. تداوم بخشی و تفسیر درست حادثه عاشورا و جلوگیری از تحریف آن، پرورش رهبر آینده امت اسلامی حضرت باقرالعلوم(ع)، نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلام در قالب دعا و نیایش، نظارت و هدایت اندیشمندان و فقها و قُرّای جامعه اسلامی، حمایت سیاسی، مادی و معنوی از بردگان به عنوان مظلوم ترین گروههای اجتماعی و تلاش برای هدایت و آزادی آنان از مهمترین اقدامات امام سجاد (ع) پس از عاشورا و در دوران امامت ایشان به شمار می رود.

شجاعت امام سجاد(ع) و سخنان و خطابه های ایشان در برابر امویان و مروانیان

حضرت زین العابدین(ع) هـمـچـون سـایر امامان علیهم السلام، شجاع، دلیر و ظلم ستیز بود. موضع سخت و سـخـنـان کـوبـنـده آن حـضـرت در بـرابـر ستمگران خودکامه اى همچون عبیدالله، یزید و عبدالملک بهترین گواه قوت روحى و شجاعت آن بزرگوار در جریان های بعد از واقعۀ کربلا و دوران امامت آن امام همام است. در بـرابـر عـبـیـدالله کـه آن حـضـرت را تـهـدیـد بـه قتل کرده بود فرمود: آیا مرا به کشتن تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن (در راه خدا) روش ما و شهادت، کرامت ماست؟

در برابر یزید فرمود: اى پـسر معاویه و هند و صخر! تو مى دانى که جدّم على بن ابى طالب (ع) در روز بدر، احد و احزاب پرچمدار اسلام بود؛ ولى پدر و جد تو پرچمدار کافران بودند. حضرت سیدالساجدین(ع) در برابر عبدالملک که آن حضرت را احضار کرده و گفته بود : من که قاتل پدر شما نیستم، پس چرا با ما رفت و آمد نمى کنید؟ امام فرمود: قـاتـل پـدرم هـر چند به زندگى دنیوى او خاتمه داد؛ لیکن آخرت خویش را با این جنایت، تباه ساخت؛ اگر تو هم دوست دارى مانند او باشى باش!

و نیز هنگامى که امام سجاد(ع) را در ماجراى کربلا، به صورت اسیر، همراه بازماندگان شهداى کربلا به شام، نزد یزید بن معاویه بردند، آن حضرت را در برابر یزید نگه داشتند. یزید(مغرور براى نیکو جلوه دادن کار خود به یک توجیه مزورانه مذهبى پرداخت، آیه اى از قرآن خواند، و علت مصائبى که خاندان رسالت به آن دچار شده اند را، عمل خود آنها دانست و گفت): خداوند مى فرماید: (و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم: هر مصیبتى به شما رسد، به خاطر اعمالى است که انجام داده اید).(شورى/ 30)

امام سجاد(ع ) بى درنگ در پاسخ فرمود: این در شأن ما نیست، بلکه در شأن ما این آیه (22 حدید) است: ما اصاب من مصیبة فى الارض ولافى انفسکم الا فى کتاب من قبل ان نبراءها ذلک على الله یسیر( هیچ مصیبتى در زمین و نه در وجود شما روى نمى دهد، مگر اینکه همه آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است و این امر براى خداوند آسان مى باشد) (حدید/22)، بنابراین مصیبت ما، از مصائب مورد قبول ما، براى تقویت دین است و دستورش در لوح محفوظ الهى آمده است نه اینکه اعمال نامناسب ما باشد.

اتـخـاذ چـنـیـن موضع قاطع و بیان چنین سخنان عتاب آمیز در برابر این حاکمان قلدر و مستبد، در کاخ و محل حکومت آنان، شجاعتى فوق تصور مى طلبد. به علاوه خطبۀ آتشین آن حضرت در کاخ یزید که به افشاگری جنایت ها و ظلم و فساد دستگاه بنی امیه و خصوصاً یزید انجامید نیز نشان از اوج قدرت روحی و شجاعت آن حضرت دارد.

دلیل عدم دخالت امام سجاد(ع) در واقعه حرّه

عصر امامت امام زین‌العابدین (ع)، یکی از ترسناک‌ترین دوره­‌های تاریخ اسلام برای شیعیان به ­شمار می آید، یکی از اقدامات مهم امام سجاد (ع) در راستای رهبری هدایت شیعه موضع‌گیریهای بجا و به موقع آن حضرت در برابر قیام‌ها و شورش‌ها و نیز مواضع آن بزرگوار در مقابل عملکرد حکّام اموی عصر خویش بود.

یزید بیش از سه سال و اندی حکومت کرد و در این مدت کوتاه هولناک‌ترین فجایع را انجام داد که رخداد کربلا و عاشورا اولین آن‌ها و فاجعه حرّه گسترده‌ترین آن‌ها بود. او به عنوان دومین خلیفه اموی، صحت پیش‌بینی علی بن ابی‌طالب (ع) در مورد ظلم امویان را آشکارتر ساخت، امیرالمؤمنین علی (ع) سال‌ها قبل فرموده بود: «الّا! اِنّ أخْوَفْ الفِتَن عندیِ بنی‌ امیه، فانّها قتلّه عمیاءٌ عظیمَةٌ ...»، «آگاه باشید! ترسناک‌ترین فتنه و آشوب در نظر من، فتنۀ بنی امیه است؛ فتنه‌ای کور و بس تاریک»

همان‌گونه که اشاره شد، یکی از جنایات یزید در عصر امام سجاد (ع)، که به دست حاکمان جنایتکار اموی در مدینه صورت گرفت، واقعه حرّه است. این حادثه به قیام مردم مدینه در 25 یا 27 ذی الحجه 63 هجری مربوط است.

علت وقوع این حادثه:
 واقعه حرّه در سال 63 هجری و دو سال پس از فاجعه عاشورا در مدینه اتفاق افتاد. عبدا... بن زبیر، برادرش عمرو بن زبیر را کشت. در خطبه‌ای به یزید ناسزا گفت و مردم را به نافرمانی از یزید و جهاد با او فرا خواند. عبدا... بن مطیع از طرف زبیر از مردم مدینه بیعت گرفت. یزید از جریان این ناآرامی در مدینه باخبر شد و از عثمان بن محمد که کارگزار خود در مدینه بود، خواست که گروهی از بزرگان مدینه را راهی دمشق کند تا از عطا و بخشش‌های او برخوردار شوند و دست از ناآرامی بردارند. گروهی از بزرگان شهر از فرزندان انصار و مهاجر به دمشق وارد شدند و در مدت اقامت علاوه بر دست و دلبازی‌های او، سبکسری ها و کارهای زشت او را از نزدیک مشاهده کردند. زمانی که این گروه بازگشتند به‌ جای تعریف و تمجید از  یزید از وی بدگویی کردند و گفتند: «ما از نزد مردی فاسق آمدیم که دین ندارد، شراب می‌خورد، طنبور می‌نوازد، بردگان نزد او می‌خوانند و با سگان بازی می‌کند».

در پی این گزارش، مردم مدینه با عبدا... بن حنظله بیعت کردند و بنی امیه را که در خانه مروان حکم جمع شده بودند، به محاصره در آوردند. و خلع یزید را اعلام کردند. جمعی از بنی امیه نامه‌ای به یزید نوشتند، به این مضمون؛ «بنام خدای رحمان رحیم، و امّا بعد، ما را در خانه مروان حکم محاصره کرده‌اند و آب از برداشته‌اند، کمک، کمک!.»

یزید که انتظار این کار را نداشت، بسیار خشمگین شد و مسلم بن عقبه بن ریاح را که در سنگدلی و قساوت مشهور بود، را انتخاب کرد و راهی مدینه کرد. این سپاه به فرماندهی مسلم بن عقبه، از جانب یزید حرکت کرد و یزید به او گفت اگر حادثه‌ای برای تو رخ داد، حصین بن نمیر را جانشین کن و به او گفت: مردم را تا سه روز دعوت کن، اگر پذیرفتند که بهتر و گرنه با آنها بجنگ و چون غلبه پیدا کردی مدینه را سه روز به سپاهیان واگذار و هر مال و برده، سلاح، خوردنی که در آن هست از آن سپاه باشد و چون سه روز تمام شد از مردم دست بردار، علی بن الحسین (ع) را ببین و دست از او بردار و با وی نیکی کن و تقرب ده که در کار دخالت نکرده نامه او نیز به ما رسیده»!

باید گفت این نقل طبری در مورد نامه امام(ع) به یزید که برخی آن را نشانه ای از بیعت ایشان با یزید ملعون می خوانند مجعول است چرا که اولا: از آنجا که حضرت پایان کار شورشیان را مى دید و آنرا قیامى شیعى و با انگیزه هاى راستینى که مورد نظر ائمه (ع ) بود نمى دید، از اول خـود را کنار کشید . با آنان همداستان نشد. بنابراین مسلم بن عقبه هم ماموریت آزاررسانى امام(ع) را نداشت.

ثانیا: دستور بیعت گرفتن از امام(ع) را هم از طرف یزید نداشته، بلکه دستور خوش رفتارى با او را از سوى یزید داشته است. ثالثا: پس از کشته شدن امام حسین(ع) و اعتراضها و رسـوایى که به دنبال آن پیش آمد،  یزید مایل نبود دستش دوباره به خون فرزند رسول خدا(ص) آغشته شود و رابعا: به همین دلیل مسعودى مى نویسد: «مسلم بن عقبه از مردم مدینه بیعت گرفت. هر که نپذیرفت او را کشت مگر، على بن الحسین(ع)»

سپاه مسلم بن عقبه که 12 هزار نفر بود، نخست شهر مدینه را محاصره کردند و پیام داد تا سه روز مهت دارید با یزید بیعت کنید و برده او شوید. مردم مدینه تسلیم نشدند و جنگ صورت گرفت. سرانجام لشکریان یزید بر آنان برتری یافتند. فرمانده سپاه از سپاهیان خواست در این سه روز هر کاری که می خواهند در اموال و امکانات مردم شهر انجام دهند، کشتار زیادی صورت گرفت. جان و مال و ناموس مردم مدینه در چنگال لشکریان شام قرار گرفت. این کشتار وسیع سبب گردید که از آن پس مسلم بن عقبه را «مسرف بن عقبه» نامیدند. کشته‌ شدگان واقعه حرّه 3300 نفر دانسته‌اند.

عوامل عدم تعرض سپاه اموی نسبت به امام سجاد (ع):

ألف) موضع‌گیری امام سجاد (ع) و عدم شرکت در این قیام؛

ب) اجرای سیاست تقیه از جانب امام؛

اجرای این سیاست از سوی امام سجاد(ع) موجب شد یزید سفارش کند که متعرض امام سجاد (ع) نشوند و این گونه شد که در جریان واقعه حرّه تنها کسی که بدون قید و شرط از گزند سپاه اموی در امان ماندند و اقرار به بردگی نکردند. علی بن الحسین (ع) و علی بن عبدا... بن عباس بودند. مسلم با مردم مدینه بدین شرط بیعت کرد که بنده یزید باشند و کسی که نمی پذیرفت گردن می زند و تنها علی بن الحسین (ع) و علی بن عبدا... را معاف کرد.

خط مشی حضرت سجاد (ع) پس از رخداد عاشورا باعث شد که جاسوسان و گزارشگران اموی که در مدینه تعدادشان بی‌شمار بود و روابط و مسایل زندگی حضرت را زیرنظر گرفته بودند، نتوانند کوچکترین حرکتی از ایشان برخلاف حکومت یزید گزارش دهند و به همین جهت حضرت و پیروان ایشان از این وقایع در امان ماندند و اهل بیت را که در جریان کربلا به شدت مورد آزار قرار گرفته بودند، در واقعه حرّه مصون ماندند.

ج) مشیت الهی:
امام حجت خدا بر روی زمین است و خداوند وجود حجتش را از بلا حفظ می کند. در جریان واقعه حرّه، امام از ابتدا در قیام شرکت نکرد و همراه خانواه خود از شهر خارج شد و در «ینبوع» اقامت نمود و 400 نفر از مردم مدینه را در میان خانه و خاندانش پناه داد و تا زمان بازگشت سپاه و خروج آن از مدینه پذیرای آنها بود.

واقعه اسفناک حره نشان داد کسانی که از ترس جانشان، امام حق خویش را در روز عاشورا همراهی نکردند، گرفتار ظلم و تعدی ستمکاری همچون یزید گشته و به بدترین صورت کشته و تحقیر شدند.

ادعیه مأثوره از امام معصوم(ع)/مناجات انجیلیه امام سجاد (ع)

به دلیل فضای خفقانی که پس از واقعه عاشورا در بلاد اسلامی به ویژه مدینه حاکم بود، امام سجاد(ع) از طریق دعا به نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلامی پرداخت که مهمترین آن «صحیفه سجادیه» مشتمل بر 54 دعاست که دعای بیستم آن دعای «مکارم الاخلاق» و دعای «چهل و هفتم» دعای عرفه از ادعیه مشهور در بین عموم می باشد. صحیفه سجادیه در ضمن دعا، معارف اسلام، سیاست اسلام، اخلاق اسلام، اجتماعیات اسلام، حقانیت شیعه، حقانیت اهل بیت(ع)، انتقاد از ظلم و ظالم، سفارش به حق و حقیقت، و بالاخره یک دوره معارف اسلامى را آموزش مى دهد. صحیفه اى که محققین، اسم آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت و زبور آل محمد نهاده اند.

علاوه بر رساله حقوق و صحیفه سجادیه که از امام چهارم به دست ما رسیده است؛ حضرت مناجاتی دارند مشهور به «مناجات انجیلیه» که در برخی از کتب امامیه از جمله در کتاب الصحیفة الثالثة السجادیة تالیف علامه میرزاعبدالله اصفهانی نقل شده است که درباره این مناجات می گوید: «مناجات انجیلیه مفصل ترین مناجاتی است که از امام سجاد (ع) نقل شده و من آن را در کتابی از مولفات قدماء امامیه (رضوان الله علیهم اجمعین) دیده ام. این دعا معروف به انجیلیه است و وجه تسمیه آن این است که فقرات این دعا شبیه اکثر فقرات و مواعظ انجیل است که بر حضرت عیسی(ع) نازل شده و نه انجیلی که هم اکنون بین نصاری است.

گفتنی است که مضامین عالی این مناجات و سبک و سیاق عبارات آن خود قوی ترین دلیل بر صحت صدور آن از لسان معصوم است و حتی اگر سند آن ضعیف هم باشد خود این مضامین بر صحت صدور آن از معصوم کفایت می کند. وانگهی برخی از متاخرین و متقدمین علما این مناجات را در کتابهای خود نقل کرده اند از جمله صاحب انیس العابدین، همچنین المولی الجلیل مولانا محسن الکاشانیِ معاصر (قدس سره) آن را در کتاب ذریعة الضراعة نقل کرده است….».

«مناسک حج» نیز یکی دیگر از کتب آن حضرت است که فرزندان آن حضرت این کتاب را نقل کرده اند. از دیگر آثار گرانسنگ آن حضرت که جامع آداب سلوک فردی و اجتماعی است و محور شرح و بسط زیادی قرار گرفته است، رساله حقوق آن حضرت است. عنوان یکی دیگر از آثار آن حضرت،«الجامع فی الفقه» است که ابوحمزه ثمالی آن را نقل کرده است. کتاب دیگری که توسط ابوحمزه ثمالی نقل شده است«صحیفة الزهد» نام دارد. همچنین «کتاب حدی»  توسط داود بن عیسی از آن حضرت نقل شده است.

منبع :مهر


  • همت نگار

نظرات (۱)

  • سعید قاسمی
  • یا سید و ساجدین/ یا امام زین العابدین"

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی